داستان‌های کوتاه درباره شهید چمران

داستان‌ها و خاطرات بسیار کوتاه اما جالب و تاثیرگذار درباره شهید چمران

داستان‌های کوتاه درباره شهید چمران

داستان‌ها و خاطرات بسیار کوتاه اما جالب و تاثیرگذار درباره شهید چمران

این وبلاگ حاوی چند داستان کوتاه و فوق‌العاده تاثیرگذار از شهید چمران است.
مطالعه تمام این وبلاگ شاید کمتر از چند ساعت زمان لازم داشته باشد اما زندگی شهید چمران می‌تواند یک عمر الگوی ما باشد .
یقینا چمران بهترین الگوی دانشجویان و جامعه علمی کشورمان می‌تواند باشد...

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی نامه شهید چمران» ثبت شده است


به او پیشنهاد شده بود که جزء چهار مردی باشد که در توسعه صنایع نظامی امریکا یعنی صنایع موشک‌های دوربرد و تکنولوژی ساخت هواپیمای فانتوم همکاری کند. او به دوستانش توصیه می‌کرد که وارد این گروه نشوند و می‌گفت این سلاح‌هایی که ما تولید می‌کنیم امریکا در اختیار اسرائیل می‌گذارد و اسرائیل با آن مردم فلسطین، مصر، لبنان و عموم مسلمانان را هدف قرار می‌دهد. لذا به این شکل ما می‌خواهیم عملی بر ضد خدا انجام دهیم و من نمی‌خواهم در این گروه شرکت کنم.

پوستر چمران آبی

راوی: مهندس مهدی چمران

 

۱۱ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

همه جا مصطفی سعی می‌کرد خودش کمتر از دیگران داشته باشد، چه لبنان، چه کردستان، چه اهواز. لبنان که بودیم جز وسایل شخصی خودم چیزی نداشتیم. در لبنان رسم نیست کفششان را دربیاورند و بنشینند روی زمین.

پوستر چمران یک

وقتی خارجی‌ها می‌آمدند یا فامیل، رویم نمی‌شد بگویم کفش دربیاورید. به مصطفی می‌گفتم «من نمی‌گویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمان‌ها چیزی ندارند، بدبخت‌اند». مصطفی به شدت مخالف بود، می‌گفت «چرا ما این همه عقده داریم؟ چرا می‌خواهیم با انجام چیزی که دیگران می‌خواهند یا می‌پسندند نشان بدهیم خوبیم؟ این آداب و رسوم ما است، نگاه کنید این زمین چه قدر تمیز است، مرتب و قشنگ! این‌طوری زحمت شما هم کم می‌شود، گرد و خاک کفش نمی‌آید روی فرش». از خانهٔ ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت. ما مجسمه‌های خیلی زیبا داشتیم از جنس عاج که بابا از افریقا آورده بود. مصطفی خیلی ناراحت بود و خودمان دو تا همهٔ آن‌ها را شکستیم. می‌گفت «این‌ها برای چی؟ زینت خانه باید قرآن باشد. به رسم اسلام. به همین سادگی». در ایران هم چیزی نداشتیم هرچه بود مال دولت بود. زیرزمین دفتر نخست‌وزیری را هم که مال مستخدم‌ها بود به اصرار من گرفت. قبل از این که من بیایم ایران، در دفترش می‌خوابید. مصطفی حتی حقوقش را می‌داد به بچه‌ها. می‌گفت «دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این را هم یک جور نداشته باشم، بهتر است».


راوی: غاده جابر (همسر شهید چمران)

 

۰۸ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۳۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

مصطفی چمران در اسفندماه سال  ۱۳۱۱ هجری شمسی در شهر قم دیده به جهان گشود. دوران کودکی خود را در جنوب تهران سپری کرد. وی دوران دبستان خود را در مدرسه انتصاریه نزدیک پامنار گذراند و سپس به دبیرستان دارالفنون راه یافت و دو سال آخر را به صورت رایگان در دبیرستان البرز گذراند. او در طول این دوران همواره شاگرد ممتاز بود.

chamran _ شهید چمران 1

۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۲۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر